۱۳۸۸ خرداد ۴, دوشنبه

من و انتخابات 2

دیروز داشتم از میدان ولی عصر به سمت دفتر کارم می رفتم که یه صحنه جالب دیدم، طرفدارهای میرحسین موسوی داشتن یه چادر سبز رنگ برپا می کردند و یه عده ایهم داشتن دستبند سبز برای مردم می بستند.
باور کنید من که اصلا خوشم از این جور حرکات نمی آد یه لحظه داشتم جو گیر می شدم برم جلو یه دست بند سبز به دستم ببندم!!! ولی یه لحظه به خودم اومدم و به یاد بچه ها افتادم که الان توی دفتر نشستن ... :ـ)
هنوز چند قدم از این معرکه دور نشده بودم که یه آقایی داشت به زور دندون دستبند سبز رو از دستش باز می کرد... از کنارش رد شدم و بهش گفتم " چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی" یه لبخندی زد و مثل اینکه شرمنده باشه سرش رو پایین انداخت !

۳ نظر:

هلیا گفت...

کاش رای مان پشیمان مان نکند، رفیق!



سلام مجـــتبی

ناشناس گفت...

سلام پسر خوب. موفق باشي

امیر گفت...

آقا مجتبي حالت خوبه ؟ کم پیدایی ؟