۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

سیاه و سپیدهای ذهنی خاکستری

بعد از خواندن این گزارش بغض کردم!!... ناراحتی و پریشانی من بیش از آنکه به خاطر محرومیت و زندگی پرمشقت مردم این منطقه باشد به سبب زاویه نگاه مسولین و نخبگان به این منطقه و سایر مناطق مشابه بود.

شرم آور است در آستانه سالگرد پیروزی انقلابی هستیم که همه سرمایه اش مستضعفان و پابرهنگان بوده و هستند، در صورتی هیچ گاه آنگونه که باید به این قشر رسیدگی نشد تا جایی که بنیان گذار انقلاب اسلامی نیز صراحتا می گوید « من شرمنده اين مردم مستضعف هستم و از اينکه نتوانستم در اين مدت براي اينها کاري انجام دهم خجل هستم.استکبار نگذاشت که به وعده هايي که داده بودم عمل کنم و براي اين مردم محروم و مستضعف کاري انجام بدهم »؛ پس از گذشت سی سال از این انقلاب نهادی که وظیفه اش رسیدگی به خانواده های مستضعف و آبرومند است با کمال وقاحت برای تبلیغاتی که اساسا خلاف وظایف این سازمان است، تمام ارزش های اسلامی و انسانی پایمال می کند و یک صفحه کامل از روزنامه پر تیتراژ جام جم را به رپورتاژ اختصاص می دهد.

مگر نه اینکه بودجه کمیته امداد از وجوهات مردمی و بیت المال تامین می شود پس چه لزومی دارد وظایف کمیته امداد را آنچنان جلوه دهند که انگار این سازمان از جیب شخصی مسئولین و کارکنانش برای رفاه محرومین هزینه می کند. انگار اینجا خدا فراموش شده ترین وجود ممکن است و این مردم فقط با حمایت کمیته امداد نفس می کشند ....

مسئله جالب در این میان تامین هزینه سفر چند روزه خبرنگاری است که این گزارش را تهیه کرده، مثل اینکه هیچ کس دیگری شایسته نوشتن چند سطر دردواره از این مردم بخت برگشته نبود بجز خبرنگاری که می بایست از تهران به منطقه اعزام شود و در طول سفرش کمیته امداد استان ماشین اختصاصی در اختیار این ادیب بی همتا قرار دهد و او هم با کمال گستاخی در جای جای مطلب به این موضوع اشاره می کند ...

نمی دانم کدامین خداوندگار بر این خبرنگار وحی نازل کرده که این چنین از آن مسولیت سنگینش می نویسد: «بايد بار سفرم را ببندم و تا دورترين روستاهاي برف گرفته چهارمحال و بختياري بروم كه از تحولات 30 ساله‌شان پس از انقلاب سال 57 بنويسم.» و چرا بجز مسولن کمیته امداد شخص دیگری همسفر این خبرنگار نشد؟

احتمالا بعد چاپ نام "ماه ناز خانم" در یک روزنامه پر تیتراژ آن "جوان رشيد چوقا به تن" با اسبي سپيد ‌آمد و ماه ناز خانم را با خودش به سرزمین رویاها برد و به برکت کمیته امداد تمام مشکلات آن منطقه حل شد...

هیچ فکر کرده اید شاید اگر مسئول کمیته امداد همراه این خبرنگار نبود «ضربعلی که تحت پوشش كميته امداد بود» با دیدن این خانم خبرنگار دیگر از برق و دفترچه بیمه ذوق زده نمی شد!

باور کنید بازی کردن با احساسات مردم خیلی راحت است و راحت تر از آن استفاده ابزاری از مردمانی است که دنیا را به زلالی دل های بی کینه اشان می بینند.

خانم « یوشی زاده » گلایه ای بر شما نیست که اگر شما نبودید کسی دیگر این گزارش را تهیه می کرد اما کاش این منطقه را همانگونه که هست نشان می دادید با تمام ظرفیت ها و پتانسیلش، با تمام واقعیت هایی که شما را به نوشتن در مورد این منطقه وا داشت.

در پایان یاد این حدیث از حضرت علی (ع) افتادم: « کسانی می توانند حکومت دینی واقعی تشکیل بدهند که اهل مداهنه و سازشکاری و مصانعه و ریاکاری نباشند».

...